جمعه, ۲ آذر ۱۴۰۳ / قبل از ظهر / | 2024-11-22
تبلیغات
تبلیغات
کد خبر: 6776 |
ارسال توسط :
391 بازدید
ارسال به دوستان
پ

عباس کمالی‌پور یکی از رزمندگان دفاع مقدس تعریف می‌کند: «بعد از اتمام عملیات بدر، یک گروه شناسایی ۹ نفره تشکیل دادیم و رفتیم برای شناسایی منطقه. بولدوزری از عراقی‌ها جا مانده بود.

عباس کمالی‌پور یکی از رزمندگان دفاع مقدس تعریف می‌کند: «بعد از اتمام عملیات بدر، یک گروه شناسایی ۹ نفره تشکیل دادیم و رفتیم برای شناسایی منطقه. بولدوزری از عراقی‌ها جا مانده بود.

بولدوزر خراب بود و بچه‌ها نمی‌توانستند آن را راه بیندازند. من که در تعمیرکاری کمی سررشته داشتم، خیلی سریع عیب آن را تشخیص دادم و درستش کردم.

لحظه‌ای که می‌خواستم بولدوزر را روشن کنم، یکی از نیروها آمد کنارم و گفت: «اجازه می‌دی کنارت بشینم؟ می‌خوام ببینم ماشین غنیمتی سوار شدن چه لذتی داره!»

گفتم: «نه! بفرمایید با بقیه برید!»

ناراحت شد و می‌خواست برگردد که صدایش زدم و گفتم: «ای بابا! چرا این قدر زود باوری؟ بیا بالا که وقت تنگه!»

با خوشحالی سوار بولدوزر شد و من راه افتادم. هنوز فاصله زیادی طی نکرده بودیم که عراقی‌ها خمپاره زدند. من به سختی مجروح شدم و آن عزیز مشهدی به شهادت رسید. تا مدت‌ها لبخند دلنشین او از خاطرم دور نمی‌شد.»

منبع: کتاب «خاکریز و خاطره»

۲۱۹۲۱۸

منبع : خبرآنلاین

منبع خبر ( ) است و سایت خبری و خبرخوان نیوز فوری در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. چنانچه محتوا را شایسته تذکر می‌دانید، خواهشمند است کد ( 6776 ) را همراه با ذکر موضوع به شماره  0989120208592  پیامک بفرمایید.با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت خبری و خبرخوان نیوز فوری مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
لینک کوتاه خبر:
تبلیغات
×
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط سایت خبری و خبرخوان نیوز فوری در وب سایت منتشر خواهد شد
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • لطفا از تایپ فینگلیش بپرهیزید. در غیر اینصورت دیدگاه شما منتشر نخواهد شد.
  • ارسال دیدگاه برای این مطلب مقدور نمی باشد!