به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، حدود ۱۵ روز بعد از تسخیر سفارت آمریکا توسط دانشجویان پیرو خط امام، صادق قطبزاده در دومین پست رسمی خود به عنوان وزارت امور خارجه در دولت موقت مهدوی کنی کار خود را آغاز کرد، همزمان نیز عضو شورای انقلاب بود. در دوران وزارت خارجه چالش بزرگ او آزادی گروگانها و حل این بحران بزرگ برای ایران بود. هر تدبیری که در این باره میاندیشید دانشجویان یا به قول خوشان «بچههای لانه» مدام بر سر راهش مانع میتراشیدند.
والدهایم دبیرکل سازمان ملل را برای مذاکره دربارهی گروگانها و دیدار با آنها به ایران فراخواند، اما دانشجویان اجازه این کار را ندادند و او دست خالی از ایران بازگشت. در این میان ماجرای دستگیری امیرانتظام سفیر وقت ایران در سوئد در پی افشاگری نیز آتش این هجمه را شعلهورتر میکرد. در همین اثنا روزنامهی کیهان طی گفتوگویی مفصل با صادق قطبزاده، همهی انتقادهایی را که از سمت دانشجویان و مخالفانش میشد از او پرسید و قطبزاده پاسخ داد. نکتهی جالب در این گفتوگو جایی است که قطبزاده در مورد دولت بازرگان میگوید و در واکنش به اینکه مهندس بازرگان و اعضای دولتش او را مسئول حمله به دولت موقت میدانند، مسئولیت این ماجرا را متوجه دانشجویان اشغالکنندهی سفارت میداند.
بخشهایی از این گفتوگو را که روز چهارم دیماه ۱۳۵۸ در کیهان منتشر شد به این شرح بود:
به طوری که از این سو و آن سو شنیده میشود شما یک موضع دوگانه در برابر گروگانهای آمریکایی دارید. واقعیت چیست؟ دلتان میخواهد آنها آزاد شوند یا بمانند و محاکمه شوند. در پاسخ به این سوال یک بار و برای همیشه اگر لازم است روراست باشید.
من همیشه روراست بودهام و شاید همین مسئله سبب مشکلاتی برای من شده است. من همیشه حقیقت را میگویم و نگرانی از بازتاب آن ندارم اما مسئلهی گروگانها و سوءتفاهمی که برای بسیاری پیدا شده در رابطه با مصاحبهی من با خبرنگاران خارجی بوده و حتی مصاحبهای که از من گذاشته شد، در تلویزیون قسمتی از آن قطع شده بود که علت آن را نمیدانم و توضیح مسئله روشن نبود.
امام خمینی به من دستور دادند که یک هیات بینالمللی تشکیل دهیم برای بررسی جنایات آمریکا در ایران و یک هیاتی برای دیدار از گروگانها. من حتی در مورد دیدار گروگانها این مسئله را به تعویق انداختم و پیشنهاد کردم که این دیدار همزمان با میلاد حضرت مسیح انجام شود که امام هم قبول کردند و دستور هم به شورای انقلاب دادند تا در حقیقت مراسم مذهبی را هم بجای آورند.
آن چیزی را که امام به من دستور داده بودند فقط این بود که من این کار را تعقیب کنم یعنی بررسی سیاست تجاوزکارانهی آمریکا در ایران را و بنابراین به من دستور محاکمه نداده بودند و من هم در برابر جو بینالمللی راجع به این مطلب صحبت کردم که فعلا مسئلهی محاکمهی گروگانها مطرح نیست. اما این کلمهی «فعلا» را از آن حذف کردهاند و بقیهی آن را گرفتهاند و داد و قال بیمورد راه انداختهاند. اما در آینده چه خواهد شد و چه وضعی پیش خواهد آمد طبیعتا این بستگی دارد به خیلی از مسائل ولی من درست در آن خطی که امام معین کرده بود و دستور داده بود حرکت کردم و خواهم کرد.
سیاست من راجع به این مطلب خیلی روشن است؛ من موظف هستم که دستورات رهبری را مو به مو انجام دهم و در مواردی که رهبر دقیقا و صریحا اظهارنظر نکرده با سایر همکارانم در شورای انقلاب بنشینیم و بررسی کنیم و تصمیم مشترکی اتخاذ کنیم. من هیچوقت موظف نیستم از ارگانهای دیگری چه رسمی و غیررسمی دستور بگیرم و یا دستوری را انجام دهم. این مسائل باید روشن باشد. همین دیروز عدهای از تبریز آمده بودند اینجا و داد و قال میکردند. به آنها هم گفتم که از من توقع نداشته باشید که من دستورات امام را رها کنم و تمایلات هرکس دیگری را انجام دهم ولو اینکه شما بگویید این تمایلات درست است یا غلط است. برای من فرقی نمیکند آن چیزی که هست آن است که ارادهی مردم از زبان امام جاری میشود و چون امام دستور میدهد آن کار باید انجام شود و من هم انجام میدهم.
به هر حال راجع به اینکه گروگانها باید آزاد شوند یا نشوند این بستگی به خیلی چیزها دارد. ما مسائل زیادی با آمریکا داریم و این مسائل باید حل شود. مسئلهی اول استرداد شاه است و ما در پاناما هم داریم اقدام میکنیم که به زودی انشاءالله که این اقدامات رسما اعلام خواهد شد. در مورد تشکیل هیات منصفه نیز تا فردا در همین زمینه اعلامیهای خواهیم داد. اینطور به نظر میرسد که متاسفانه سیاست آمریکا بر این پایه قرار گرفته است که بخواهد در مقابل حسننیتی که ما از خود نشان میدهیم اعمال قدرت و نظر کند و بنابراین دربارهی این هم اگر ببینیم که آمریکا میخواهد زیادتر فشار بیاورد به عرض امام خواهم رساند که حتی لزومی هم به هیات منصفهی بینالمللی نیست و در مجموع اگر آمریکا بخواهد فشارش را زیاد کند هیات منصفهی بینالمللی تشکیل نخواهد شد.
به نظر شما دانشجویان پیرو خط امام در کدام جناح سیاسی جای دارند؟ اکنون آنها در مورد مسائل مختلف اظهار نظر میکنند. تکلیف دولت در این میان چیست؟
من تنها چند تن از آنها را میشناسم ولی نمیتوانم بگویم از کدام دستهی سیاسی هستند و به کجا وابسته هستند و وضعشان چگونه است اما آنچه مسلم است عمل گروگانگیری من حیثالمجموع مورد تایید امام و باالنتیجه مورد تایید مردم قرار گرفته و آنچه که به من ربط دارد اقداماتی است که در این زمینه انجام میدهم. از اینکه آنها بعضی از اعمال نظرها را کردهاند من بینهایت متاسفم و آنچه که مربوط است به من و من مسئول ادارهی آن هستم همانطور که گفتم نه دستور از کسی میگیرم و نه زیر فشار احدی خواهم بود.
من فقط از امام دستور میگیرم و تصمیمات مشترک شورای انقلاب را پیاده میکنم و لاغیر و این مسئله برای همه کم و بیش روشن است که من زیر بار هیچگونه فشاری نمیروم، تا به حال نرفتهام و در آینده هم نخواهم رفت. ضمن آنکه همانطور که گفتم به آن عملی که مربوط میشود به تسخیر لانهی جاسوسی من از همان موقع هم که در رادیو تلویزیون بودم بیشترین کمک را در این زمینه انجام دادم از لحاظ تبلیغاتی، و تمام قدرت تبلیغاتی را پشت سر این ماجرا گذاشتیم و این خود علامت و نشانهی این بود که من تا چه اندازه نسبت به این عمل حساسیت داشتم و عمل کردم ولی اگر این موجب شود که روی من فشار غیرمنطقی بیاید من زیر فشار غیرمنطقی نمیروم.
شما روزگاری به مطبوعات این مملکت به عنوان نشر اکاذیب حمله میکردید، در حالی که آنها مثلا میگفتند که: عباس امیرانتظام یا کسانی نظیر او ماموران خارجی هستند اما شما گفتهاید که از جریان بازداشت امیرانتظام اطلاعی نداشتهاید. این موضوع را در رابطه با مسئولیت خود در وزارت خارجه و جنجال مطبوعات خارجی در این مورد که مینویسند در ایران عملا دولتی وجود ندارد چگونه توجیه میکنید؟
در مورد مسئلهی امیرانتظام همانطور که گفتم این امر کاملا بدون اطلاع من بوده و من در این زمینه صریحا و رسما و علنا اعتراض کردم چون مطابق تصویب شورای انقلاب در گذشته به امر امام خصوصا به دادگاه انقلاب دستور داده شده بود که هیچکس را در ادارات دولتی بازداشت نکنند مگر با نظر مسئولان آن سازمان و در این مورد متاسفانه اینطور عمل شده و دادگاه انقلاب و در حقیقت دادستان کل انقلاب در این جریان به من خبر نداده و حتی بعد از آنکه ایشان دستگیر شده بود و من تلفن کردم که از واقعهی امر اطلاع پیدا کنم ایشان هیچ تلفنی را جواب نداد و من این اعتراض را خدمت امام هم کردم اما اینکه مملکت در امن و امان است آنقدرها هم در امن و امان نیست مشکلات بسیار فراوان است و هر روز ابعاد آن گستردهتر میشود و ما در اینکه نمیرسیم که مشکلات را حل کنیم تردیدی نیست و به همین دلیل هم ارادهی امام بر این تعلق گرفته که انتخابات هرچه زودتر انجام شود و مملکت مسئولان واقعی خود را پیدا کند تا بتوانند با قاطعیت عمل کنند این در واقع اصل ماجرا است و اینکه خارجیان میگویند در ایران هیچکس نیست این ناشی از یک مقدار تبلیغات زیاده از حد است و مقداری هم واقعیتهای داخلی ایران که متاسفانه مراکز تصمیمگیری متعدد است و هرکسی این روزها برای خود تصمیم میگیرد و عمل میکند و برای مردم غیر قابل تحمل است.
در مورد این مسئله که من روزنامهها را تعطیل کردم من حتی یک روزنامه را در این مملکت تعطیل نکردم و موافق تعطیل هیچ روزنامهای هم نبودم و حتی آن روزنامههایی که شدیدا به من حمله میکردند یک بار هم صحبت از تعطیل اینها را با احدی نکردم در این مملکت و حتی وقتی که دیدم سیل توقیفهای روزنامهها جاری شده اولین نفری بودم که ایستادم و گفتم نباید بشود و خدمت امام هم عرض کردم که امام هم این مسئله را قبول داشتند و همانطور که ملاحظه میشود بسیاری از روزنامهها فعالیت مطبوعاتی خود را آغاز کردند. بنابراین آنچه را که میتوان جز اختصاصات من قرار داد این است که به یک معنا رفع گرفتاری و ناراحتی از روزنامهها است نه تعطیل آنها. اعتقاد دارم که مطبوعات باید آزاد باشند و هرچه دلشان میخواهد بنویسند ولی البته با ضوابطی که توهین نکنند و کسی را بیشخصیت نکنند و در مورد امیرانتظام هم ایشان متهم است و باید رسیدگی شود و بنابراین تا موقعی که دقیقا رسیدگی نشده نباید اعلام محکومیت کرد. و این شیوه اسلامی نیست. من آشنایی با امیرانتظام نداشتم و ایشان را به طور مختصر دو بار در آمریکا دیده بودم و بعد هم از بدو انقلاب که ایشان مقامی را احراز کردند. و واقعا هیچگونه صمیمیتی با او نداشتم بلکه یک شناسایی عادی بود.
آیا پشیمانید که به ایران آمدید و یکی از ارگانهای حکومت انقلابی را به دست گرفتید یا خوشحالید؟ به هر حال اکنون چه چیزی را ترجیح میدهید؟
هیچ چیز برای من زیباتر و عظیمتر از آن نبود که به وطنم در نزد مردم عزیزمان برگردم. این هیچ پشیمانی ندارد و از این خوشحالتر نمیتوانم باشم خصوصا برای کسی که ۲۰ سال در نفی بلد به سر برده، مصائب بزرگی برایش پیش آمده به طوری که ساواک هم اعلام کرد که دو بار قصد جان مرا در خارج از کشور داشتند این دلیلی بود که من یک لحظه رژیم حکومت گذشته را غافل نگذاشتم و این مبارزه، مبارزهای سخت، طولانی و ناراحتکننده و نسبتا مشکل بود حال در اینکه این مسئولیتهایی را که پذیرفتم از صمیم قلب بگویم که این مسئولیتها را بنا به وظیفهای که امام به من محول کردند و آن عشق و علاقهای که من سالهای سال به امام داشتم و بر این اساس پذیرفتم زیرا مایل نبودم خصوصا رادیو تلویزیون که واقعا خیلی زحمت بود خیلی ناراحتی کشیدم در آنجا و خیلی به من فشار آمد اما توانستم این سازمان را راه بیندازم و این سازمان تنها سازمانی بود که روی یک روال صحیح افتاده بود و حالا هم در این شرایط بسیار حساس مملکتی که تمام کارها برمیگردد به سیاست خارجی و در رابطه با خارج و وضعی که وجود دارد دوباره قرعهی فال به نام من بیچاره زدند و نمیدانم چرا بار سختترین جریانات را باید همیشه من بر دوش بکشم و شاید این هم از عنایات پروردگار است برای آزمایش انسانها حداقل تا زمانی که امام هست من هم هستم.
در مورد سفارتخانههای خارج، دانشجویان پیرو خط امام گفتهاند که پاکسازی نشده و باید از دانشجویان ایرانی مقیم خارج و افراد مسئول استفاده شود این پاکسازی که شما اعلام کردهاید پاکسازی نبوده بلکه قطع حقوق کسانی بوده که یا فراری بودند و یا بازنشسته و یا کنار گذاشته شده و یا حتی معدوم، در صورتی که پاکسازی باید در زمینهی افراد شاغل انجام گیرد. عدهای معتقدند که شما برای لوث کردن قضیهی قطع حقوق را به عنوان پاکسازی مطرح کردهاید.
دو مسئلهی متفاوت است: یکی همین قطع حقوق. آیا کسی میتواند در این مملکت تصور کند که منصور قدر و هرمز قریب و عناصری اینچنین هنوز در این مملکت حقوق بگیرند، خود این یک نوع پاکسازی نیست یا اینکه اینها بازنشسته شوند در حالی که اینها باید منفصل از خدمت شوند در حالی که من چیزی را که اعلام کردم سه چهار روز بعد از ورودم به اینجا بود. من چگونه میتوانستم در این مدت همه را بشناسم و برنامهی پاکسازی را در سطح شاغلین هم انجام دهم. کاری که کردم این بود که در این سازمان هیچگاه تا به حال یک حکم انفصال هم صادر تشده بود و من این حکمهای انفصال را صادر کردم و حقوق آنها را هم قطع کردم. و در نتیجه از ماه گذشته نگذاشتم که بیتالمال مملکت مورد تهدید قرار گیرد و من انفصال آنها را اعلام کردم اما در مورد اجرای برنامهی پاکسازی کمیتهی پاکسازی تشکیل شده است و سرگرم رسیدگی به پروندههای پرسنلی کلیهی کارکنان وزارت خارجه است و هر آدم نابابی را هرکجا پیدا کنیم مرخص خواهیم کرد البته با همان قاطعیت و سرعتی که در رادیو و تلویزیون کردیم و در این زمینه هم کوچکترین تخفیفی قائل نخواهیم شد و این هم به دو دلیل است: یکی اینکه افراد ناباب در وزارت امور خارجه نباشند و دیگر اینکه افرادی که میمانند اعادهی حیثیت کامل از آنها بشود تا بتوانند کار کنند اما در مورد اینکه در خارج از کشور پاکسازی نشده مطلب تازهای نیست این مطلب که از مدتها قبل گفته شده و حتی حجتالاسلام شیخ حسین نوری در مسافرت اخیرشان تحقیقات صحیحی را انجام دادهاند امیدواریم که میتوانیم افراد سفارتخانهها در خارج از کشور را هم به وضعشان رسیدگی و پاکسازی کنیم و انشاءالله برنامهی پاکسازی در خارج از کشور هم تا سه ماه آیند اجرا خواهد شد.
گفته میشود که شما حقایق را از مردم پنهان میکنید و واقعیتها را با مردم در میان نمیگذارید، به عنوان مثال خود شما بارها تاکید کردید که چند بار با والدهایم تلفنی صحبت کردهاید. چرا محتوای این گفتوگوها را فاش نمیکنید و به گفتهی دانشجویان پیرو خط امام این همه تماس و رابطه داشتن مغایر سیاستی نیست که امام واضع آن هستند؟ این مسئله علاوه بر این شایعاتی را هم میان مردم پراکنده کرده است.
اولا ما جز واقعیت چیزی را با مردم در میان نگذاشتیم و کی همهی مطالب را نگفتیم که این دفعهی دوم باشد. ما همیشه واقعیتها را عنوان کردیم. به شایعات هم اهمیت ندادیم و نخواهیم داد. برای اینکه شایعه به هر نوعی که هست ارزشش به همان اندازهی کسی است که شایعه میپراکند.
ملاقات با والدهایم هم همان موقع که گفتم در جریان شورای امنیت بود دو سه بار ایشان تلفن کردند و طبیعتا من در مقام مسئولیتم باید صحبت کنم و محتوای قضیه فقط این بود که سیاست دولت ایران چیست، علت این را که چرا در شورای امنیت شرکت نمیکنیم و بعد هم متذکر شدم که ما هیچگونه قطعنامهی یکطرفهای را نمیتوانیم قبول کنیم و اصولا باید به مسئلهی شاه و جنایات آمریکا در ایران رسیدگی کامل شود که اینها بخش عمدهای از بحران بینالمللی است که اتفاق افتاده با توجه به این مسئله من اگر هر روز بخواهم همین مذاکرات را که به هر وزیر خارجه و سفیری بگویم باید تمام تیتر روزنامهها را بگیرم. اگر چیز تازهای بود که اثرات آن ظاهر میشد ما مواضعمان را به همه میگوییم اما در مورد اینکه امام گفتند با کسی تماس بگیریم نباید اشتباه کنیم، امام فرموده بودند که با آمریکاییها تماس نگیرید و نگفته بودند که با هیچکس در دنیا تماس نگیرید. اگر کسی فکر میکند که من باید اینجا بنشینم و با هیچکس تماس نگیرم چرا من اینجا بنشینم زیرا اصل تماس است و من با همهی دنیا در تماس هستم و این تماس را ادامه خواهم داد ولی با آمریکاییها هیچگونه مذاکرهای و تماسی برقرار نشد و نمیشود و دستور امام است. آقای والدهایم هم هر وقت تلفن کند گزارش وضع سازمان ملل را بازگو میکند و نقطهنظر ما را میخواهد که ما هم نقطهنظرهای خویش را خیلی روشن و صریح میگوییم و هیچ نگرانی هم در این زمینه نداریم.
[…] از این گذشته آقای بازرگان و دولتش هم فکر کرد که حمله به دولت تقصیر من بود و رادیو تلویزیون طوری عمل کرده که حمله کرده به دولت تا دولت ساقط شود در حالی که دانشجویان پیرو خط امام بودند که لانهی جاسوسی آمریکا را اشغال کردند و حوزهی علمیهی قم، علما روحانیون و اقشار مختلف مردم بودند که با انتشار اعلامیه از این اقدام پشتیبانی کردند و در اعلامیههای خود به دولت حمله کردند و ما بسیاری از حملات به دولت را پخش نکردیم و امکان فیزیکی برای انتشار اعلامیهها وجود نداشت. من چه نظری در مورد حکومت دولت آقای بازرگان داشتم که با نهایت احترامی که برای ایشان قائل هستم بخواهم حکومت ایشان را ساقط کنم اما به من اتهام زدند که من کودتا کردم علیه ایشان.
۲۷۲۱۵